ایلیاایلیا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

دنیای زیبای ایلیا

البوم 30-33 ماهگی

گاهی وسایل کمدشو میریزه وسط اتاق کیف می کنه   بازی سایه ها که اقا پسری کلی دوستش داره وسایل میاره تنظیم می کنه سایه ها را بررسی می کنه   یه شب مهمان عمه جان بلال بودیم   بعد از اینکه کل دیوار های خونه را اقا نقاشی کرد این کاغذ ها را نصب کردیم که دیگه بیشتر این خرابکاری نکنه اینجا هم داره نقاشیش را تحلیل می کنه   منتظره ببینه کی می خوایم نماز بخونیم بعد میگه منم الله باید جانماز براش پهن کنیم که اقا نماز بخونه بعد از کلی خم راست دراز کشیدن یادش میاد که باید همراه ما نماز بخونه(اویزون میشه بهمون با هامون سجده -رکوع و ...میره)       ...
29 آذر 1392

اندر احوالات 32و33 ماهگی اقا پسری

وای دو ماه گذشت از اخرین پستی که از خاطرات ایلیا گذاشته بودم نمی دونم چرا ننوشتم اما عکس دارم تو اولین فرصت می زارم ایلیا هر روز با باباش میره مهد به نظر میاد دوست داره مهد کودکشو  شایدم عادت کرده خیلی مواظب وسایلش هست وقتی کیفشو بر میداره خواب الود میره سوار ماشین میشه می خوام بخورمش. تو دهه اول محرم بچه ام کلی عزاداری کرد همراه باباش تو دسته ها میرفت تبل میزد .پسرم قبولت باشـه تقریبا هر شب میاد دست منو باباشو میگره با یک حالت خاصی میگه( میای بریم توپ بازی )بعد کی جرات داره نه بگه خودشو به زمین میزنه کلی بازی می کنیم می خندیم ... گاهی کار بدی انجام میده میگم ایلیا میبرمت تو اتاق پسری دستش میاره طرف ما میگه نه نه و بعضی وقت ها ه...
11 آذر 1392
1